نوشته شده توسط : negar

 



:: بازدید از این مطلب : 577
|
امتیاز مطلب : 72
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : negar

حتما تا حالا داستان های کوتاه زیادی خوانده اید، اما تا حالا فکر کردید که کوتاه ترین داستان کوتاه دنیا چیست و نوشته ی چه کسی؟
کوتاه ترین داستان کوتاه جهان توسط " ارنست همینگوی " نوشته شده است:


For Sale: Baby Shoes, Never Worn.

معنی این داستان این چنین است:
برای فروش: کفش بچه، هرگز پوشیده نشده.



گفته می شود ارنست همینگوی این داستان ۶ کلمه ای را برای شرکت در یک مسابقه ی داستان کوتاه نوشته است و برنده ی مسابقه نیز شده است.
همچنین گفته می شود که وی این داستان کوتاه را در یک شرط بندی با یکی از دوستانش که ادعا کرده بود که با ۶ کلمه نمی توان داستان نوشت، نوشته است. 



:: بازدید از این مطلب : 481
|
امتیاز مطلب : 78
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : negar

 

قصه - ولنتاین - از کجا شروع شد؟ دقیقا از گل و ماه و ستاره !
حدودای 1700 سال پیش در روم (اونوقت ها شما هنوز به دنیا نیومده بودین!) حاکمی بنام کلودیوس بوده که فکر میکرده سربازای مجرد از متاهل ها قویتر هستن. واسه همینم ازدواج رو ممنوع میکنه تا سربازاش نتوننن ازدواج کنن و بقول خودش قوی بمونن. هر کسی هم که سرپیچی میکرده کشته میشده. این وسط یک کشیش به نام ولنتاین، برای سربازای رومی خطبه عقد میخونده ! حالا اینکه اون زمانا خطبه هم بوده یا همینجوری الکی پلکی بوده من نمیدونم والا، خلاصه حاکم از این جریان خبردار می‌شه و دستور می‌ده که ولنتاین روبندازن زندان.

والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می‌شه. اینجاس که میگن خر بیار و باقالی بارکن! خلاصه نامه نگاری و sms بازی و اینا شروع میشه و هر بار که ولنتاین برای دخترک نامه ای مینوشته زیرش مینوشته “از طرف ولنتاین تو”. این که زیر همه کارت های روز ولنتاین می بینید که نوشتن “From your Valentine” از همونجا اومده. خوب کجا بودیم ؟ آهان. بالاخره این جناب ولنتابن چند روز بعدش بخاطر قانون شکنی اعدام میشه و چون جرمش هم رسوندن دختر و پسرای عاشق به همدیگه بوده از اون به عنوان شهید راه عشق یاد میکنند و از اون زمان ولنتاین رو بعنوان نماد یک عاشق تمام عیار مطرح کردن و روزشو روز عشق گذاشتن. همین دیگه !

 

روز ولنتاین چه میکند دخترا و پسرا؟
در بیشتر کشورهای دنیا ، دختر و پسرایی که با هم دوست هستن یک بسته شکلات بهم کادو میدن. همونجور که میدونید شیرینیها باعث ایجاد شادی میشن و شاید علت اینکار هم از قدیما این بوده باشه. اما در ایران معمولا چند شاخه گل، یک عروسک خرس کوچولو ، یه قلب (ازین پفکی ها) و یا چیزی شبیه این هم بچه ها برای همدیگه میخرن. سعی کنید کادویی که میخرید یکمی سلیقه هم توش باشه. همیشه پول خرج کردن راه ابراز عشق نیست. یکمی سلیقه میتونه کادوی شما رو برای کسی که دوستش دارید جذاب تر کنه .
اما پیشنهادات ما برای خرید کادو (خطاب به دختر خانم ها):
- پسرها معمولا از عروسک خوششون نمیاد. سعی کن پسرونه فکر کنی.
- اول به تیپش نگاه کن ، بعد براش کادو بخر
- قیمت کادو خیلی مهم نیست. سعی کن یه چیزی برای بخش که بتونه استفاده کنه. البته در حالت عالی یک شاخه گل و یک بسته شکلات کافیه ، اما اگه خواستی کادوی دیگه ای براش بخری گفتم که نگی نگفتی.
- نوشتن یک نامه تو کاغذ بهمراه چند تا گلبرگ گل سرخ خشک شده یا تازه، میتونه خیلی عشقولانه باشه
- اولین آهنگی رو که با هم باهاش خاطره دارین میتونی رو نوار یا CD براش بخری.
- بچه ها حواستون باشه که شکلاتی که میخرید بیش از 70 درصد کاکائو نداشته باشه.(روی شکلات های خارجی نوشته) شکلات هایی که بیش از 70 درصد کاکائو دارن تلخ و گاهی ترش هستن و برای خوردن با مشـــروبه ! نه چایی. بنابراین همیشه گرون تر بودن دلیل بهتر بودن نیست

و پیشنهادات ما برای خرید کادو (خطاب به آقا پسرها):
- اول از همه اینکه یک شاخه گل فراموش نشه لطفا
- از خرید گلهای گلایل و مانند آن که

باعث خنده دوست های دوست-دخترتون میشه جدا خودداری کنید. گل سرخ و رز کفایت میکنه.
- یک بسته شکلات کوچک ، ترجیحا مغزدار ! آخه من خودم ازینا بیشتر دوست دارم
- یک بسته جوراب صورتی ، یا قرمز میتونه سورپرایز خوبی برای کادوتون باشه
- بسته بندی کادویی که هدیه میدین خیلی مهمه. این نشون میده که شما چقدر برای دوست-دخترتون وقت گذاشتین.
- از خرید عرسک های بزرگتر از قد دوست جونتون جدا خود داری کنید. نمی گید چجوری باید اون عروسک رو ببره خونشون ؟ تازه اگه با ماشینتون هم برسونیدش ، ممکنه یوقت بابایی یا مامانی یه سوالی ازش بپرسه که مجبور شه بگه این عروسک رو مریم جون بخاطر تولد پارسالش بهش کادو داد (که اونام عمرا باور کنن)
- این روزها خرید شمع های خوشگل و رنگی خیلی مد شده. یه دونه شمع هم کنارکادوتون باشه.
- کارت تبریک دست ساز ! این نشون میده که چقدر دوستش دارین و خودتون براش یک کارت تبریک درست کردین. چند تا جمله عاشقانه هم لطفا پشتش ضمیمه شود.
- سعی کنید روز ولنتاین یک جای متفاوت با هم قرار بذارید. کافی شاپ دیگه خیلی تکراری شده . پارک جمشیدیه ! یا یه جای جنگلی میتونه جای خوبی برای جشن گرفتن روز عشق باشه.

 

جک روز ولنتاین :
یه روز یه آقاهه میره تو مغازه و میگه: آقا کارتی دارین که روش نوشته باشه “تو تنها عشق من هستی” ؟
فروشنده هم میگه : بله
آقاهه : لطفا 16 تا ازش بدین !!



:: بازدید از این مطلب : 664
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : negar

من قلب کوچولویی دارم؛ خیلی کوچولو؛ خیلی خیلی کوچولو.

مادربزرگم می‌گوید: قلب آدم نباید خالی بماند. اگر خالی بماند،‌مثل گلدان خالی زشت است و آدم را اذیت می‌کند.
برای همین هم، مدتی ست دارم فکر می‌کنم این قلب کوچولو را به چه کسی باید بدهم؛ یعنی، راستش، چطور بگویم؟‌دلم می‌خواهد تمام تمام این قلب کوچولو را مثل یک خانه قشنگ کوچولو، به کسی بدهم که خیلی خیلی دوستش دارم... یا... نمی‌دانم... کسی که خیلی خوب است، کسی که واقعا حقش است توی قلب خیلی کوچولو و تمیز من خانه داشته باشد.

خب راست می‌گویم دیگر . نه؟

برای دیدن عکسها به ادامه مطلب بروید 



:: بازدید از این مطلب : 437
|
امتیاز مطلب : 54
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : negar

از کودکی پرسیدند عشق چیست؟گفت:بازی

به نوجوانی گفتند عشق چیست؟گفت:رفیق

به جوانی گفتند عشق چیست؟گفت:پول و ثروت

به پیری گفتند عشق چیست؟گفت:غم

به عاشق گفتند عشق چیست؟چیزی نگفت.آهی کشید و سخت گریست.

 



:: بازدید از این مطلب : 599
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : جمعه 22 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : negar
تاریخ انتشار : چهار شنبه 20 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : negar

 قدیمی ترین ، کوچکترین خانه می توانید تصور کنید در مورد به پایین زدم. تمام چیزهایی که یک بار ساخته شده خانه خوب و راحت به پایین پرتاب شده بود در خارج و در مقابل باغ انباشته شده ، از بستر نرم و فنری صاحبان در خواب ، به floorboards قدیمی چوبی آنها استفاده می شود به در... و حتی راه رفتن.. همانا از سوی برخی از اشتباه... کمی قهوه ای خرس عروسکی. او در میان تمام چیزهای دیگر ناخواسته به دام افتاده بود ، و نه می تواند حرکت می کند. سپس ، یک روز... یک روز خیلی خیلی خیلی ، خیلی سرد ، چیزی از آسمان سقوط کرد... ... برف ریزه کم است. آن را در بینی کمی خرس عروسکی را به زمین نشست و پس از آن توسط بسیاری دیگر دنبال شد. او شروع به گرفتن سرد ، خیلی سرد در واقع. بیشتر و بیشتر سقوط برف ، سنگین تر و سنگین تر است. خرس کوچک بود در حال حاضر خیلی سرد که بینی خود را آغاز رنگش آبی میشه... ... خیلی سرد که پوست قهوه ای خود را آغاز عطف خاکستری. او سرد بود ، هیچ کس دوستش نداره و همه تنها در جهان است ، و احساس بسیار بسیار غم انگیز. زمستان گذشت و در نهایت آب و هوا گرم تر شد ، و ، یک روز بهاری زیبا ، دختر کوچولو ، بازی در نزدیکی خانه قدیمی ، هنگامی که او خال خال خرس خاکستری شمع از چیز ناخواسته بود. او شبیه هیچ حمل دیگر او تا به حال دیده بود ، و او را از جیبش در آورد از آن او بود به دام افتاده است. او را برداشته و داستد پایین او را در آسمان بالا بهش نگاه. "خرس خاکستری... با بینی آبی است؟" او فکر کرد. "چقدر عجیب!" خرس عروسکی می خواستم گریه کنم. او فکر کرد که او او را دوست نداشتند و او را به عقب پرتاب با چیزهای دیگر ناخواسته. "اما او دوست داشتنی!" او ادامه داد و او به طور کامل در عشق با او سقوط کرد. او در خانه به همان سرعتی که پاهای کوچک او فرار می حمل او برای دیدن مادر بزرگ خود می تواند اگر پچ او را ، همانند بسیاری دیگر از چاشنی خود را از کاهش یافته بود ، و او بسیار زیادی را در نیاز به تعمیر شد. او در نگاه مادر بزرگ او است به جای چاشنی خود و وصله کردن حفره های خود را. بخیه او را آغاز کرده است که در آن نشان دادن پوست خود را به دور فرسوده کرده بود ، اما دختر کوچولو فکر کرد که او نگاه کامل است. این بود همه را گرم و ایمن در خانه دختر کوچولو و خرس اکنون احساس گرم و نرم و گرم را در قلب خودش. با این حال ، بینی او هنوز آبی و پوست او هنوز خاکستری ، و آنها هرگز برنخواهد گشت به قهوه ای است. او منحصر به فرد در میان خرس عروسکی. دختر کوچک به او داد یک آغوش بزرگ بزرگ است. او دوست داشت او را بیش از هر چیز دیگری در جهان... کوچک او ، خاکستری ، آبی بینی... tatty عروسکی.   



:: بازدید از این مطلب : 600
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : دو شنبه 18 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : negar

واییییییییی چه خوشگل 



:: بازدید از این مطلب : 428
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : چهار شنبه 13 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : negar

 

 



:: بازدید از این مطلب : 685
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : چهار شنبه 13 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : negar

 



:: بازدید از این مطلب : 528
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : چهار شنبه 13 بهمن 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد